شاید بیشتر از صدبار پیش آمده که کلمه “استارت آپ” را دیدهام یا از کسی شنیدهام، اما هیچ وقت درست و حسابی معنیاش را نفهمیدهام! حتی چندباری هم سعی کردم که مطالبی در موردش بخوانم اما انقدر محتوای موجود، پراکنده و بیربط بود که نمیخواندم بهتر بود!
اینطور بود که به این فکر افتادیم که یک راهنمای خیلی کامل و جامع برای شما آماده کنیم و سیر تا پیاز استارت آپ را باز کنیم. این مقاله از ابتدای کار دست شما را با مشخص کردن اینکه اصلا “استارت آپ چیست” میگیرد و قدم به قدم پیش میرود. بعد از مطالعه این مقاله، نه تنها خواهید فهمید که استارآپ چیست بلکه ابزارهای لازم برای شروع استارت آپ و ایجاد یک کسبوکار استارت آپی را یاد خواهید گرفت.
به محصولات و خدماتی که دور و برتان هستند نگاهی بیندازید. چرا اصلا این چیزها به وجود آمدهاند؟ چرا ما این چیزها را پیش خودمان داریم یا از آن ها استفاده میکنیم؟ چون این خدمات یا محصولات یک مشکلی از شما حل میکنند یا حداقل یکی از نیازهایتان را برطرف میکنند.
همه اختراعات و کسب و کارهای استارت آپی اینطور به وجود میآیند: از یک نیاز یا یک مشکل! شما از برق بگیرید تا تلفن، اینترنت و یا حتی پیپال (سامانه انتقال وجه آمریکایی)! همه اینها برای رفع یک نیاز یا یک مشکل درست شدهاند! در اصل استارت آپ همین است! بله به این سادگی. استارت آپ یک کسبوکار نوپایی است که برای رفع یک مشکل یا نیاز درست میشود.
البته جدیدا میبینید که استارتاپهای اینترنتی خیلی زیاده شدهاند ولی همه آنها برای حل یک مشکل نیستند. خیلی از استارت آپها هدفشان راحتتر کردن کاری است که ما انجام میدهیم. مثلا شما اسنپ را در نظر بگیرید: قبل از اسنپ همه میتوانستند تاکسی تلفنی بگیرند و مشکل خاصی هم وجود نداشت. اما اسنپ این کار را خیلی راحت کرده و تبدیل به یک استارت آپ موفق شده است.
پس اگر به فکر آن هستید که که یک استارآپ راه بیندازید، حتما این سوال را از خودتان بپرسید: “ایده یا استارت آپ من چه مشکلی را حل میکند و این مشکل تا چه حد برای مردم دردناک است؟” پیشنهاد میکنم که سرسری از کنار این سوال رد نشوید چون ممکن است بعد از ساعتها، روزها و یا حتی ماهها وقت گذاشتن روی استارت آپ خودتان، از نتیجه راضی نباشید و این همه وقت ارزشمند را تلف کرده باشید!
بهتر است بجای توضیحات گنگ و مبهم، به چند مثال واقعی نگاه بکنیم و ببینیم که موضوع “حل مساله” تا چه حدی در موفقیت یا شکست یک استارت آپ میتواند ایفای نقش بکند.
دراپباکس یک سرویس میزبانی پرونده از روی وب است. یک لحظه…خودم هم نفهمیدم چی گفتم! بگذارید این طور بگویم: تا حالا شده یک سری فایل روی فلش یا سیستمتان داشته باشید و جایی که به آن نیاز دارید، همراهتان نباشد؟ دراپباکس دقیقا برای این طراحی شده است که است که این اطلاعات را روی یک ابر ذخیره کنید (ذخیره ابری). بعد از ذخیره اطلاعاتتان روی ابر، دیگر از هر دستگاهی به آن ها دسترسی خواهید داشت.
حالا ذخیره ابری دقیقا چه است؟ ذخیره ابری، فضایی به شما میدهد که به آن ابر میگوییم. شما به جای اینکه اطلاعات خودتان را روی گوشی، لپتاپ یا فلش جابجا بکنید، آن ها را در این ابر ذخیره میکنید. بعد از ذخیرهسازی، یک نام کاربری و رمزعبور دریافت میکنید. حالا اگر جایی بودید که لپتاپ یا گوشیتان همراهتان نبود، با دستگاه دیگری وارد فضای ابری میشوید و با استفاده از نام کاربری و رمزعبورتان، به فایلهایتان دسترسی پیدا میکنید.
روزی از روزها، آقای درو هوستون (Drew Houston) که سازنده دراپباکس است سوار یک اتوبوس بود و از شهر بوستون به نیویورک میرفت. از آنجایی که این سفر تقریبا چهار ساعت طول میکشد، هوستون تصمیم داشت که از این وقت استفاده بهینه کرده و با لپتاپش کار بکند. اما بعدا متوجه شد که فایلهایی که لازم دارد، روی فلش ریخته است و بدبختانه فلشش را جا گذاشته است! همین یک اتفاق کافی بود تا هوستون به فکر بیفتد و این مشکل را یک بار برای همیشه حل کند.
(( یک لحظه احساس کردم هیچ کاری از دستم بر نمیآید! به خودم گفتم تا کی میخواهیم این کار را تحمل کنیم؟ هیچ وقت نمیخواهم این اتفاق برایم تکرار شود.
– درو هوستون ))
مشکلی که هوستون داشت خیلی واضح است: فلشش همراهش نبود اما همچنان میخواست که روی فایلهایش کار کند. راه حلش را هم که دیدیم!
حول و حوش دهه ۹۰ میلادی بود که تنور وبسایتهای دات کام خیلی داغ بود، اما متاسفانه بعضی کسبوکار ها قربانی این تنور شدند و سوختند! وبسایت پتز یکی از این کسبوکار ها بود.
وبسایت پتز در سال ۱۹۹۸ کار خودش را به عنوان نمایندگی پخش تجهیزات و ابزار حیوانات خانگی شروع کرد: یعنی یک پتشاپ آنلاین. این شرکت حدود ۳۰۰ میلیون دلار سرمایه و بیش از ۳۰۰ کارکن داشت اما مشکل شرکت این بود که هیچ موقع سود نداشت!
خیلی جالب است که این شرکت حدود ۱۱ میلیون دلار هزینه تبلیغات کرده بود و حتی توانسته بود توجه رسانه را نیز جذب بکند اما با همه این تفاسیر، در سال ۲۰۰۰ از بین رفت و این پیشامد یک دلیل ساده داشت: نبودِ مشتری!
کسبوکار، بدون مشتری وجود ندارد! و هیج کسبوکاری بدون حل کردن یک مشکل یا رفع نیاز نمیتواند مشتری جذب کند! درست است که ایده یک پتشاپ آنلاین خیلی جذاب به نظر میآید اما خیلی هم منطقی نیست چون بعضی جنسها انقدر ضروری لازم میشوند که دیگر زمان لازم برای انتظار پست وجود ندارد. مثلا فرض کنید قرار است شب با گربه خانگیتان به یک مهمانی بروید و یک شامپوی مخصوص نیاز دارید تا گربه را تمیز کنید. میتوانید بصورت آنلاین سفارش دهید و یک روز هم منتظر بمانید تا شامپوی شما برسد؟
یک دلیل دیگرِ شکست خوردن این وبسایت، این بود که هیچ نوآوری ایجاد نکرده بود. یعنی میخواهم بگویم که هیچ فرقی با رقیبهایش نداشت؛ چه در ارائه محصولات و چه در ارائه خدمات. حالا ممکن است که در دهه نود این مساله خیلی جاافتاده نباشد، اما ما ها به عنوان کاربران قرن بیست و یکم میدانیم که اگر میخواهید مشتری شما را به سایر رقیبهایتان ترجیح دهد، باید دلیل برای این کار به او بدهید.
با اینکه دراپباکس و وبسایت پتز با سرمایه تقریبا یکسانی کارشان را شروع کردند، اما دراپباکس بسیار موفق شد درحالیکه وبسایت پتز به طرز شدیدی شکست خورد. میدانید چرا؟ چون دراپباکس راه حلی برای یک مشکل پیدا کرد.
پایه گذاران کسبوکارهای استارت آپی ممکن است روی ایدهای کار کنند که خیلی منطقی به نظر بیاید اما در عرصه عمل، هیچ دردی از مردم دوا نکند! از نظر آقای پائول گراهام (سازنده شرکت شتاب دهنده وای کامبیناتور)، چنین استارت آپ هایی از طرف افرادی پیشنهاد میشود که “صرفا به ایدههای استارت آپی فکر میکنند” و به دنبال مشکلات نیستند.
آقای گراهام انقدر با این مساله مخالف است که حتی زحمت کشیده و لقبی هم برای آن انتخاب کرده است: “ایدههای استارت آپی من درآوردی”! چون به نظرش اینها ایدههایی هستند که یک فیلمنامهنویس میتواند برای تولید فیلم استفاده کند و برای دنیای کسبوکار ساخته نشدهاند!
فعلی که باید در مورد ایدههای استارت آپ استفاده کنید “فکر کردن” نیست بلکه “مشاهده کردن” است! در شرکت وای کامبیناتور، ما به ایدههایی ارزش میدهیم که نتیجه مستقیم تجربیات شخصی شما باشد و به اصطلاح ایده ارگانیک باشد. تقریبا همه استارت آپهای موفق، کارشان را اینطور شروع کردهاند. – پائول گراهام
بگذارید همینجا بگویم که شرکت وای کامبیناتور ایدههای تجاری را جذب میکند و اگر به نظرش احتمال موفقیت داشته باشند، روی آنها سرمایه گذاری میکند. یعنی به اصطلاح این شرکت یک “شرکت شتاب دهنده” است. خوشبختانه اخیرا مساله شتاب دهنده در کشور عزیزمان هم پیاده شده است که میتوان کمک بزرگی به کارآفرینان جدید باشد!
از کجا میتوانید مطمئن شوید که استارت آپ شما مشکلی را حل میکند؟ اگر مطمئن نیستید، از خودِ مشکل شروع کنید: مشکلها همه جا هستند. فقط باید به قول پائول گراهام مشاهده و سوال بکنید: چه چیزی شما را اذیت میکند؟ در کارتان چه چیزی انجام میدهید و به خودتان میگویید: “کاش بجاش میتونستم….”؟
مثلا همین اسنپ خودمان را ببینید. قبل از اسنپ همه تاکسی میگرفتند اما این کار سختیهای خودش را داشت. مثلا بعضی وقتها، ماشین آماده نداشتند و باید منتظر میماندید. یا حتی فاصله آژانس از شما دور بود و باید کلی معطل میشدید. حتی برای خود من پیش آمده بود که به آدرسی میخواستم بروم که نه خودم بلد بودم و نه راننده!و اینکه همیشه باید پول نقد با خودتان حمل میکردید! ولی همه این مشکلات به کمک اسنپ حل شدهاند و کار خیلی راحتتر شده است.
متاسافانه فرمول راحتی برای انجام این کار وجود ندارد. فقط باید ذهنتان را عادت بدهید که مشکلات اطرافتان را متوجه شود، بداند که چرا این مشکلات وجود دارند و اصلا برای چه کسانی مشکل حساب میشوند. فقط بعد از انجام این کارها میتوانید راهحل خوبی پیشنهاد بدهید. بگذارید کمی با شما روراست باشم. اگر این کارِ آسانی بود، همه میتوانستند کارآفرین باشند!
وقتی به یک مشکل دردناک رسیدید و آن را تشخیص دادید، تقریبا ۹۰ درصد اوقات راهحلش واضح یا راحت نخواهد بود! پس اگر میخواهید که کسبوکارتان موفق و پایدار باشد، باید راهحل خلاقانهای ارائه بدهید.
لازم است همینجا بگویم که اکثر مشکلاتی که دور و بر خودتان میبینید به نوعی راهحل دارند اما مشکل این راهحل ها این است که دیگر رضایت بخش نیستند یا دیگر از مد افتادهاند و جوابگو نیستند. به این دلیل اولین هدفی که یک استار آپ موفق باید داشته باشد این است که راهحلهای موجود را بررسی بکند و بتواند خلاقیت را چاشنی آن بکند. البته این هم یادتان نرود که سرعت هم مساله خیلی مهمی در این زمینه است. چون اگر شما سریع دست به کار نشوید و سرعت حل مساله را بالا نبرید، کسی پیدا میشود که این کار را انجام بدهد.
بیایید به مثال دراپباکس برگردیم. در طول مرحله رشد این استارت آپ، هوستون و تیمش به این نتیجه رسیدند که هزینه جذب هر مشتری برای استفاده از ذخیره ابری ۳۰۰ دلار شده است و این بدون شک هزینه زیادی است! حالا تیم دارپباکس چکار کردند؟ یک پیشنهاد خیلی خلاقانه به کاربرانشان دادند: به ازای معرفی دراپباکس به یک نفر، ۲۵۰ مگابایت فضای مجانی به هر کاربر دادند که نه تنها هزینه کسب مشتری را کمتر کرد بلکه درآمدشان را نیز افزایش داد.
پس دیدید که تنها شناسایی یک مشکل کافی نیست! باید بعد از شناسایی مشکل، راهحل خلاقانهای هم برای آن پیشنهاد بدهید. پیشنهادی که مردم حاضر باشند بابتش پولی بدهند. پس شما که این مقاله را خواندید متوجه شدید که استارتاپ چیست و چگونه باید ایدهپردازی کنیم.
دیگر شما هم بیشتر از این وقت تلف نکنید و به ایده استارت آپ خودتان فکر کنید!
اکنون شما حوزه استارت آپ رو چطور میبینید؟ آیا شما به فکر راه انداختن یک استارت آپ هستید؟ چه مشکلاتی بر سر راه شما ممکن است وجود داشته باشد؟
گوگل به تازگی پرده از تحقیقاتی برداشته که برای طراحی یک الگوریتم جدید انجام شده است. الگوریتم جدید گوگل میتواند محتوای چند صفحه اینترنتی را بررسی کرده و براساس آنها یک مقاله جدید و اختصاصی تولید کند. هدف از طراحی این الگوریتم جدید پاسخ دهی به کاربران هنگام جستجو و عدم نیاز به ارجاع آنها بهسایت اصلی تولید کننده محتوا بوده است.
این الگوریتم گوگل محتوای هر صفحه را بررسی کرده و بخش هایی که اطلاعات مهمی در آنها نیست را حذف میکند. با این کار عملا خلاصه ای ارزشمند و کاربردی از محتوای صفحه تولید میکند. شاید نزدیک ترین نمونه به خروجی این الگوریتم گوگل نتایج نمایش داده شده در featured Snippets در صفحه جستجوی گوگل باشد.
البته این الگوریتم گوگل پا را یک قدم فراتر گذاشته و محتوا را براساس ترکیب چند صفحه اینترنتی تولید میکند. در قدم بعدی با استفاده از الگوریتم دیگری که برپایه هوش مصنوعی طراحی شده واقعی بودن محتوا بررسی شده و اطلاعات نادرست از آن حذف میگردد.
به عبارت ساده تر ربات های گوگل در آینده قادر خواهند بود پس از بررسی محتوای یک صفحه جملات کلیدی و ارزشمند آن را شناسایی کرده و پاسخ سوالات کاربران را براساس همین محتوا به او اعلام کنند.
در قدم های بعدی ممکن است پاسخ سوال کاربر از مجموع محتوای دو صفحه کاملا مجزا در اینترنت جمع آوری شده و در اختیار او قرار داده شود. با این کار عملا کاربر نیازی به مراجعه به سایت و مطالعه متن کامل آن نخواهد داشت.
در این تحقیقات اعلام شده است که گوگل قادر خواهد بود محتوای مورد نظر کاربر را با توجه به اطلاعات جمع آوری شده از سطح وب تولید کرده و در اختیار او قرار دهد. در نتیجه دیگری نیازی به سایت شما و ارجاع کاربر به آن نخواهد داشت.
این مسئله موجب جدیدی از نگرانی را در مدیران وب سایت های و تولیدکنندگان محتوا ایجاد کرده است. با اجرایی شدن این الگوریتم گوگل در نتایج جستجو به طور حتم شاهد افت چشم گیری در تعداد بازدیدکنندگان سایت ها خواهیم بود که عملا میتواند روند بازاریابی آنلاین سایت ها را مختل کند.
با افزایش موج نگرانی ها و زیاد شدن سوالات کاربران توییتر در این حوزه Danny Sullivan مدیر موتور جستجوی گوگل اعلام کرده است که این تحقیقات از طرف شرکت Google brain انجام و منتشر شده است. در نتیجه به معنی استفاده از آنها در Google Search نیست. گوگل همواره در حال تحقیقات بیشتر و ارائه نتایج به دست آمده است ولی همه آنها لزوما در الگوریتم های مربوط به موتور جستجو استفاده نمیشوند.
این پاسخ تا حدی نشان میدهد که گوگل حداقل امسال قصد استفاده از این تحقیقات جدید در رتبه بندی نتایج گوگل یا نمایش پاسخ به کاربران را ندارد ولی ممکن است سیاست های گوگل در آینده تغییر کرده و بیشتر از گذشته به یک موتور پاسخ گو تبدیل گردد.
اگر گوگل توانایی تولید الگوریتم هایی تا این حد پیچیده را دارد یعنی میتواند به راحتی کیفیت محتوای یک صفحه را آنالیز کرده و بخش های ارزشمند آن را شناسایی کند.
تولید محتوا دیگر به معنی یک متن هدف گذاری شده بر روی کلماتی مشخص نیست. باید بیشتر از همیشه به مفهوم کلیدیو پاسخ گویی به کاربران در محتوا توجه کنیم.
طراحی فروشگاه های اینترنتی مشخصه های خاص خود را دارند بطوریکه بگونه ای طراحی شده اند تا کاربران تنها یک کار را انجام دهند ; خرید آنلاین یا اینترنتی. طراح وب سایتی که میخواهد چنین وب سایت هایی را طراحی کند می بایست معیارهای فروش اینترنتی گوناگونی را مد نظر داشته باشد. در این مقاله تلاش همیار توسعه بر آن است تا نگاهی اجمالی به برخی از جنبه های مهمی که در طراحی فروشگاه اینترنتی مد نظر گرفته می شوند بیاندازیم.
بسیاری از شماها احتمالا قبلا این سوال در ذهنتان بوجود آمده است که چرا طراحی فروشگاه اینترنتی با طراحی وب سایت های دیگر متفاوت می باشد. چنین وب سایت هایی می بایست جذاب، سازمان یافته و منسجم باشند و از رنگ های درستی که مناسب روحیه وب سایت هستند استفاده شود. همیارتوسعه با نگاهی دقیقتر به طراحی فروشگاه اینترنتی های موفق، مفهوم تفاوت های میان فروشگاه های اینترنتی موفق را نشان می کند.
۱- دادن روحیه نشاط به کاربران حین خرید اینترنتی
۲- اطمینان حاصل کنید که وب سایت تان اطلاعات کافی در خصوص اینکه صاحبان این سایت چه کسانی می باشند و چرا این وب سایت و صاحبان آن افراد امینی هستند ارائه می دهد.
۳- استفاده از سایت باید برای همگان راحت باشد. اگر نیست، خریداران به سمت رقبایتان خواهند رفت.
این اصول، اصول جدیدی نمی باشند. همه ما با این اصول از طریق تجربیات روزمره خود در فروشگاه ها، مغازه ها و مراکز خریدی که منتظر باز شدن درب توسط مشتریان هستند، آشنایی داریم. معضل اساسی برای یک طراح وب سایت آنست که چطور این روشهای فروش مرسوم را در یک وب سایت، فروشگاه اینترنتی، و یک دنیای مجازی به نام اینترنت پیاده سازی کند.
من مطمئنم که همه شما متوجه شده اید که قسمت پخت اکثر شیرینی فروشها، در دورترین بخش شیرنی فروشیها قرار دارند ولی همچنان بوی شیرینی تازه، از درب ورود به مشام میرسد (حتی برخی اوقات، آنها از هواکشهایی برای پخش کردن بوی شیرینی به بیرون استفاده می کنند). آنها اینکار را به عمد انجام می دهند. فروشنده ها از حس بویایی برای جذب مردم و کشاندن آنها به فروشگاه هایشان استفاده می کنند جاییکه انواع و اقسام کالاها و اجناس اغوا کننده وجود دارد – همانند همان مثال شیرینی فروشی.
این مسیر فرضی چیست و چطور می توان چنین مسیری را در وب سایت تان رسم کرد؟ مسیر، راهی می باشد که بازدید کننده را به سمت عملیاتی که شما دوست دارید بازدید کنندگان انجام دهند، هدایت خواهد کرد… یعنی خرید آنلاین و اینترنتی. برخلاف مثال شیرینی فروشی، وب سایت ما بو ندارد. در وب سایت ها، فاصله میان هر نقطه تا هر نقطه دیگر، همواره یکسان میباشد، و در نتیجه بر خلاف مثال شیرینی فروشی، خروجی همواره و همیشه دم دست میباشد.
در یک وب سایت، می توان کالاها را در هر زمانی که فکر میکنید مناسب هست به مشتریان خود نشان دهید، ولی اینکار را می توان مرحله به مرحله و با آرامش بیشتری انجام داد تا مشتری را بیشتر به هیجان آورید (درست مثل بوی شیرینی در یک شیرینی فروشی).
همانطور که دیده می شود، قراردادن کالاها در فروشگاه اینترنتی، بسیار ساده تر از اجاره کردن مغازه، بازکردن سوپر مارکت، و قرار دادن کالاها می باشد. ولی با وجود این، فروش اینترنتی بسیار سخت تر از فروش در دنیای واقعی می باشد.
یک فروشگاه اینترنتی که بخوبی طراحی شده است، مشتریان را نهایتا با یک یا دو کلیک به صفحه مناسب هدایت می کند. برخی از طراحان وب سایت از روشهایی استفاده می کنند که در طراحی سایت های غیر فروشگاهی هیچگاه بکار نخواهند رفت.
هر کسی حداقل یکبار هم که شده وب سایت هایی را بر پایه یک متن یا نامه دیده است. در صفحات این وب سایت ها، تنها لینک هایی به فرم سفارش دیده می شود. چنین وب سایت هایی که تنها بر پایه یک نامه و لینک به درخواست خرید می باشند، مرسوم ترین نوع فروشگاه های اینترنتی نمی باشند چرا که آنها معمولا تنها یک محصول را می فروشند. این شیوه به طراحان وب سایت ها اجازه می دهد تا با بزرگ جلوه دادن اصل کلیک کردن بر روی یک لینک، آن را نوعی مزیت نشان دهند. نشان دادن ویژگیهای مختلف محصول به مشتریان تنها راهی زیرکانه برای افزایش شانس کلیک کردن مشتریان بر روی دکمه سفارش محصول هر چند خط به چند خط می باشد.
چنانچه مشتری در یک مرحله هنوز متقاعد به خرید نشده است، همچنان می تواند به خواندن ادامه دهد و نظرات مشتریان دیگر را نیز در خصوص آن محصول در وب سایت بخواند. چه باور داشته باشید چه باور نداشته باشید، وب سایت های تک مقاله ای هنوز واقعا فروش خوبی دارند.
دز طراحی فروشگاه اینترنتی، باید بیشتر از یک محصول را ارائه دهید. البته افزایش تعداد محصولات، بر پیچیدگی وب سایت نیز می افزاید. فروشگاه های اینترنتی پیچیده، از روشهای گوناگونی استفاده می کنند تا بهترین محصولات انتخاب شده را برای ارائه به مشتریان نشان دهند. و این محصولات انتخاب شده، برای هر مشتری نسبت به مشتری دیگر متفاوت می باشد و به اصطلاح فروشگاه برای هر مشتری خصوصی میشود. روشهای خصوصی سازی قسمت عمده از یک فروشگاه اینترنتی را تشکیل میدهد.
ولی به هر حال این مطلب خارج از بحث این مقاله میباشد. هوشمندی روشهای انتخاب شده برای خصوصی سازی یک فروشگاه اینترنتی، تاثیر عمده ای در طراحی آن می گذارد. اولین سازمانی که از این روش استفاده کرد، amazon.com بود که کتابهایش را بر مبنای سفارشات گذشته آن بازدید کننده و ترکیبی از آمارهایی که در خصوص علایق آن بازدید کننده از کتابهای دیگر و مدت زمان خواندن مقدمه های کتاب های مورد علاقه بازدید کننده، در جلوی چشمانش قرار می داد. امروزه هدف پیشگویی آنست که چه چیزی را در اولین بازدید به مشتریانمان و بازدیدکنندگان ارائه دهیم.
طراحی وب سایت فروشگاه اینترنتی، طراحی قالب را نیز شامل میشود. یکی از مهمترین موضوعات آنست که چه جایی از صفحه را بازدید کننده در نگاه اول خواهد دید. تحقیقات زیادی روی این موضوع صورت گرفته است. اکثر این تحقیقات نشان می دهند که در وب سایت های انگلیسی زبان، قسمت وسط سمت چپ بعلاوه وسط صفحه و در وب سایت های فارسی زبان، قسمت وسط سمت راست بعلاوه وسط صفحه اولین جایی هستند که نگاه های بازدید کننده را به خود جلب میکنند.
با استفاده از این روش، طراحان وب سایت ها تلاش می کنند تا مسیر حرکت چشمان بینندگان را به سوی خود جلب کنند درست همانند همان کاری که یک شیرینی فروش، با بوی شیرینی اینکار را انجام می دهد. یک طراح حرفه ای فروشگاه اینترنتی، بخوبی می داند چه طرحی را طراحی کند تا نگاه ها را بسوی خود معطوف کند.
چنانچه قصد دارید تا فروشگاه اینترنتی را باز کنید یا قبلا چنین فروشگاهی را دارا می باشید، اطمینان حاصل کنید که مبانی فروش آنلاین و اینترنتی را بخوبی می دانید. با یک طراح وب سایت مجرب مشورت کنید. ترجیحا شخصی که تجربه ای طولانی در طراحی فروشگاه های اینترنتی دارد.